سه روز آخر تعطیلات
چقدر با شور و شوق ریز به ریز سفرمون رو نوشته بودم که همش پرید حال ندارم دوباره از اول تایپ کنم با فاکتور گرفتن تمام جزئیات، کلش این بود که بعد از کنسرت و سفیدآب و مدرسه خاطره انگیز سریال بچه های همت راهی مکان شور انگیز دیگه ای شدیم که از اینجا به بعد و جزئی می نویسم چون خیلی زیبا بود و اگه ننویسم از خودم نا امید می شم. پیشرو ما راه می افتاد و ما هم چشم بسته به دنبالش و رفتیم به سرولات. جای با صفایی هستش یکهو ماشین پیشرو ما راهش رو کج کرد و رفت وارد جاده ای شد که از اول جاده ترس و هیجان ازش می بارید. ما هم گفتیم بریم دیگه .. دیگه نمی شد که اون بالا می موندیم رفتیم دیدیم جاده ای که ما واردش شدیم جاده شخصی هستش و باور کنید شیبش 7...
نویسنده :
گلی جون
13:21